Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (2455 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
nicht länger U نه بیشتر [زمانی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mehr <adj.> <adv.> U بیشتر
Nur zu! U خدا بیشتر قدرت بده!
A- Du meinst ich sollte zwei Tage für die Prüfung üben, um sie zu bestehen. Ich werde drei Tage dafür üben. B- Dann, nur zu! U الف - منظورت اینست که من باید دو روز تمرین کنم تا امتحان را قبول بشوم. من سه روز تمرین خواهم کرد. ب - خوب پس خدا بیشتر قدرت بده!
Likör {m} U لیکور [ مشروب شیرین و با طعم میوه یا بادم که بیشتر در آشپزی استفاده می شود] [ آشپزی]
eine Kurve schneiden <idiom> U در پیچ جاده ای ماشین را به درون راه راندن تا با سرعت بیشتر رانندگی بشود [اصطلاح روزمره]
noch <adj.> U بیشتر
Der letzte Sprecher überzog um eine halbe Stunde. U سخنگوی قبلی نیم ساعت بیشتر از سهم زمانش صحبت کرد.
Beamte werden an jenen Standorten postiert, wo sie am meisten gebraucht werden. U افسران به مکان هایی که آنها بیشتر مورد نیازباشند مستقر شده اند.
die Hürde reißen U بیشتر [بالاتر] از سرحد رفتن [اصطلاح مجازی]
Es ist teurer als ich mir vorgestellt hatte. U این قیمتش بیشتر از مقداری که در نظر داشتم است.
Einknicken {n} [Lkw mit Anhänger oder Sattelanhänger] U تا شدن [به ۹۰ درجه و بیشتر ] کامیون در حال حرکت [با تریلر یا تریلر مسقف]
Da muss ich etwas weiter ausholen. U این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
Du musst mehr auf deine Ernährung achten und dich mehr bewegen. U تو باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنی.
Ich bin über 50 Jahre alt. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
so viele wie nirgendwo sonst <adv.> U بیشتر از هر جای دیگر
eher ... als U بیشتر ...تا [ترجیحا ... تا]
Noch mehr Geld ist nicht die Antwort auf dieses Problem. U پول بیشتر حل این مسئله نیست.
nicht mehr U دیگر نه [بیشتر نه]
Lastzüge zusammenfalten U تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
Den Appetit holt man sich auswärts, aber gegessen wird zu Hause. <proverb> U بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم. [ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
{m} U برای گزینه های بیشتر (
Sie hat mehr Schuld als die anderen. U او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
immer mehr U بیشتر و بیشتر
nicht ausleihbare [entlehnbare] Medien U اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
Jemanden ins Restaurant einladen U کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
weiterführende Informationen U آگاهی بیشتر
weitere Informationen U آگاهی بیشتر
etwas [Akkusativ] [aus Kostengründen] ins Ausland verlagern U چیزی را [برای سود بیشتر] به خارج [از کشور] بردن [اقتصاد]
überdurchschnittlich <adj.> U بیشتر از حد متوسط
über dem Durchschnitt <adj.> U بیشتر از حد متوسط
über dem Schnitt [Durchschnitt] <adj.> U بیشتر از حد متوسط
über Durchschnitt <adj.> U بیشتر از حد متوسط
überm Durchschnitt [umgangssprache] <adj.> U بیشتر از حد متوسط
Buchstaben [Text] sperren U فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
gesperrt setzen U فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
häufiger als je zuvor <adv.> U نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
wie zum Hohn <idiom> U با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
Komponist {m} U آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
Tondichter {m} U آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
Weiterentwicklung {f} پیشرفت بیشتر
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
1schonen
2übertragen
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com